نفس نفس ، تا این لحظه: 10 سال و 7 ماه و 5 روز سن داره

مادرااااااااانه

لحظه ی نابِ عاشقی

1392/11/9 17:33
نویسنده : مامی
1,323 بازدید
اشتراک گذاری

به نام خدای خوب

دختر نازم سالِ گذشته توی همچین روزی (9/11/91) متوجه شدم که شما اومدی توی دلم و قراره منو اقای پدر بشیم "مامان و بابا"

هیچوقت اونروز رو فراموش نمیکنم , روزی رو که خدا با بودنِ تو تویِ وجودم منو به اوجِ بهترینها رسوند و تا ابد وام دارِ خودش کرد

فراموش نمیکنم لحظه ای رو که خبرِ حضورت رو به پدرت دادم و هرگز از یاد نمیبرم اشکِ شوقی رو که تویِ چشماش حلقه زد.....

توی دورانِ بارداری عکسای زیادی گرفتیم اما به علتِ حفطِ شئونات اسلامی نمیشه اونایی رو که صورت مامان توش مشخصه رو اینجا برات بذارم متفکر فعلا این چندتا رو که از نظر مدیریت وبلاگ بلامانع هست میذارم و شاید مابقی رو خصوصی گذاشتم...

اینجا کفشای کوچولوت توی دستمونه:

کفش

اینجام عکس سونوگرافی انومالیت توی دستمونه وقتی که 20 هفته ت بود:

سونوگرافی

بقیه عکسا مورد داره شرمنده!

خدایا بابتِ روزایِ قشنگی که برامون خلق میکنی شکـــــــــــــــــــــر

 

 

پسندها (1)
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (5)

نفس
10 بهمن 92 3:48
عکستون حرف نداره محشرهههههههههههه
مامی
پاسخ
مامان بهی
10 بهمن 92 20:21
مامان نفس جون یعنی داری روی منو کم می کنی دیگهباشه ما هم خدایی داریم راستی تولد نفسو خودم برنامه ریزی می کنم عکساتونم عالی شدن حتما یه پست رمز دار بزار راستی دیگه خصوصیم چک کن نفسمم ببوسش
مامی
پاسخ
دقیقا" اوه اوه تو که برنامه ریزیات حرف نداره خدا رحم کنه! نمیتونم ادت کنم چراااااااااااااا
سمیرا
10 بهمن 92 21:42
خیلی عکساتون ناز و قشنگه
مامی
پاسخ
میسی خاله
نارینه
11 بهمن 92 2:12
آخــــــــــــــــــــــــی چه شیکم قلنبه ایییییییی خداروشکر هزار بار میگما ... شیکم بابا حمید هم بزرگ میشد وقت بارداریت !!! خخخخخخخخ
مامی
پاسخ
به نکته ظریفی اشاره کردی! بهله کاملا" با من همراهی میکردن ایشون
مامان غوره
14 بهمن 92 13:37
الهییی.چقدر روزها زود می گذره.یادش بخیر. راستی عکساتون خیلی نازه
مامی
پاسخ